سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال عبدالله بن الحسن

شاعر : محمد سهرابی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

شمسی و روی زمین با روی ماه افتاده ای         تا اذان مانـده چرا در سجده گاه افتاده ای

سینه تنگ وعرصه تنگ وغربت تو میکشد         زیر دسـت و پای دشمن بی سپاه افتاده ای


گفت بـابا دست خود را حائل رویت کنم          راســت گفته مثل زهرا بی پناه افتاده ای

ای عمو از خیمه مـی آیم کمی آرام باش          از چه با زانو به سوی خیمه راه افتاده ای

خوب معلوم است از پیشانی و ابروی تو          با رخت از روی مرکب گاه گاه افتاده ای

در دل گودال جای ماه رویی چون تو نیست          یوســـف زهــرا چرا دربین چاه افتاده ای

من به هل مـــن ناصر تو آمدم در قتلگاه          آمــدم دشمن نــگوید از نــگــاه افـتاده ای

نقد و بررسی